[ad_1]
حسن بهشتی پور به اعتماد نوشت: هرچند این روزها خبرهای خوبی از چشم انداز مذاکرات هسته ای ایران با 1+5 و آمریکا به گوش می رسد و حتی وزیر امور خارجه در نشست داووس درباره لزوم «پسا توافق» صحبت می کند. درست است که هنوز پرانتزهای باز زیادی در هر دو طرف وجود دارد که تصمیم گیری نشده است. بنابراین باید منتظر روزها و هفته های آینده باشیم تا تحولات جدیدی در مذاکرات رقم بخورد و از آنها تصویری از احتمالات آینده برجام به دست آید.
البته باید توجه داشت که بیشتر تحلیلگران درباره مذاکرات بر اساس شواهد مستند نیستند، بلکه بر اساس برآوردها و احتمالات است. همانطور که این روزها در سایت خبری نورنیوز (رسانه های وابسته به شورای عالی امنیت ملی) گزارش شده است، دو طرف یا در همه چیز به توافق می رسند و یا توافقی حاصل نمی شود. سخنانی که بیانگر یک اصل اساسی در مذاکرات هسته ای ایران با کشورهای 1+5 و آمریکا است، این است که توافق میانه معنا ندارد و باید تمام ابهامات بین طرفین برطرف شود تا دورنمای تفاهم ممکن نشان داده شود. .
از آنجایی که هنوز پرانتزهای باز زیادی بین طرفین وجود دارد، نمی توان با اطمینان از یک توافق نزدیک و در دسترس صحبت کرد. باید اجازه داد دو طرف به گفت وگوها و کوبیدن ادامه دهند تا در نهایت از حجم این پرانتزهای باز کاسته شود و حدود تفاهم آشکار شود.
اما سوالی که ممکن است با این توضیحات به ذهن مخاطب خطور کند این است که محتوای این پرانتزهای باز چیست؟ یکی از مهمترین اظهارات این است که آمریکا مسئول سوء تفاهمات احتمالی نیست. برخلاف اصول بدیهی نظام بینالملل، آمریکا از ارائه تضمینهای لازم برای تداوم توافق احتمالی خودداری میکند.
در واقع طرف مقابل تاکید می کند که هر نوع تفاهمی تنها تا پایان دوره ریاست جمهوری جو بایدن قابل اجرا است و آن کشور نمی تواند تفاهم آینده را تضمین کند. طبیعتا این توافق برای ایران غیرقابل قبول است. در هر صورت، ایران می خواهد تحریم های اقتصادی را پایان دهد.
وقتی جهان پیرامونی متوجه می شود که تفاهم بین ایران و همتایانش تنها برای چند سال (مثلاً تا پایان دولت بایدن) امکان پذیر است، طبیعی است که از سرمایه گذاری در ایران خودداری کنند و پروژه های اقتصادی مشترک تعریف کنند. در بلند مدت.
در واقع در این مدل، غرب از ایران می خواهد به توافقی دست یابد که سودی نداشته باشد. بنابراین به نظر می رسد یکی از پرانتزهای باز مذاکرات مربوط به تضمین های ایران در این زمینه باشد.
موضوع بعدی چگونگی پایان تحریم های اقتصادی است. ایران می خواهد تحریم های اقتصادی را «لغو» کند، اما آمریکا از «تعلیق» تدریجی تحریم ها صحبت می کند. زمانی که به جای لغو تحریم ها، روند تعلیق تحریم ها مطرح شود، شرکای اقتصادی ایران در دنیای پیرامونی با حساسیت و نگرانی بیشتری روابط اقتصادی و ارتباطی خود را با ایران از سر خواهند گرفت. بنابراین رسیدن به یک تعریف واحد از پایان تحریم های اقتصادی، ابهام دیگری است که همچنان موضوع گفتگوهای گسترده دو طرف است.
از سوی دیگر، کشورهای مخالف نیز خواسته هایی برای نظارت لازم بر برنامه هسته ای ایران دارند که هنوز توافق مشترکی درباره آن حاصل نشده است. غرب خواهان بازگشت ایران به تعهداتش است اما در عین حال معتقد است ایران باید از نوعی توان فنی و مهندسی در زمینه غنی سازی استفاده کند.
اما ایران اشاره می کند که وقتی قرار است ایران مقدار مشخصی غنی سازی داشته باشد، فرقی نمی کند که با سانتریفیوژهای IR8 یا ماشین های IR1 غنی سازی شود. در این میان کشورهای مخالف بر عدم استفاده از سانتریفیوژهای مدرن اصرار دارند و از ایران می خواهند که آنها را بپذیرد.
طبیعی است که ایران با توجه به وضعیت کلی مذاکرات، حاضر نیست از دستاوردهای فنی خود در زمینه غنی سازی دست بردارد.
مجموعه این پیشنهادات تحلیلی بر اساس اسناد شفاف نیست، بلکه بر اساس ارزیابی های تحلیلی رسانه ها و اخبار زودگذری است که در رسانه های مختلف داخلی و خارجی منعکس شده است. با وجود همه این پرانتزهای باز، به نظر می رسد دو طرف برای دستیابی به توافق جدی باشند و در صورت ادامه مذاکرات، احتمال دستیابی به توافق دور از دسترس نیست.
واقعیت این است که امروز اکثر تحلیلگران امیدوارند به توافقی برسند که در صورت اجرایی شدن، معیشت و مشکلات اقتصادی ملت ایران بهبود چشمگیری خواهد داشت. توافقی که برای رسیدن به ابعاد و زوایای مختلف آن روزها و هفته ها باید منتظر ماند تا از این پرانتزهای باز راهی به سوی درک مشترک باز شود.
[ad_2]